طلایه داران بدر

فارغ التحصیلان انجمن اسلامی دانش آموزی

طلایه داران بدر

فارغ التحصیلان انجمن اسلامی دانش آموزی

طلایه داران بدر

عید سعید غدیر خم «عیدالله‌الاکبر» است

گزیده‌ای از بیانات رهبر معظم انقلاب به مناسبت عید سعید غدیر خم
 
* زنده نگه‌داشتن غدیر، زنده نگه‌داشتن اسلام است
مسئله‌ی امامت و مسئله‌ی ولایت و زنده نگهداشتن غدیر، به یک معنا زنده نگهداشتن اسلام است. مسئله فقط مسئله‌ی شیعه و معتقدین به ولایت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نیست. اگر ما مردم شیعه و مدعی پیروی از امیرالمؤمنین حقیقت غدیر را درست تبیین کنیم، هم خودمان درک کنیم، هم به دیگران معرفی کنیم، خود مسئله‌ی غدیر میتواند وحدت‌آفرین باشد. بحث اعتقاد قلبی و اتصال یک نحله‌ی دینی و مذهبی به یک اصل اعتقادی، یک بحث است؛ شناخت مسئله، بحث دیگری است. اسلام عالی‌ترین مسئله در باب تشکیل جامعهی اسلامی و نظام اسلامی و دنیای اسلامی را در مسئله‌ی غدیر متجلی کرده است. ۱۳۹۱/۰۸/۱۰

* غدیر فقط مسأله جانشینی نیست توجه دادن به مسأله امامت است
ماجرای غدیر فقط نصب یک جانشین برای پیغمبر نبود. غدیر دو جنبه دارد: یکی جنبه‌ی نصب جانشین است. جنبه‌ی دیگر قضیه، توجه دادن به مسئله‌ی امامت است؛ امامت با همان معنائی که همه‌ی مسلمین از این کلمه و از این عنوان میفهمیدند. امامت یعنی پیشوائی انسانها، پیشوائی جامعه در امر دین و دنیا؛ این یکی از مسائل اصلی در طول تاریخ طولانی بشر بوده است. مسئله‌ی امامت، یک مسئله‌ی مخصوص مسلمانها یا مخصوص شیعیان نیست. امامت یعنی یک فردی، یک گروهی بر یک جامعه‌ای حکمرانی میکنند و جهت حرکت آنها را در امر دنیا و در امر معنویت و آخرت مشخص میکنند. این یک مسئله‌ی همگانی است برای همه‌ی جوامع بشری. ۱۳۸۹/۰۹/۰۴
 
* عیدالله‌الاکبر
غدیر در آثار اسلامی ما به «عیدالله‌الاکبر»، «یوم العهد المعهود» و «یوم المیثاق المأخوذ» تعبیر شده است. این تعبیرات که نشان دهنده‌ی تأکید و اهتمامی خاص به این روز شریف است، خصوصیتش در مسأله‌ی ولایت است. آن عاملی که در اسلام ضامن اجرای احکام است، حکومت اسلامی و حاکمیت احکام قرآن است، والا اگر آحاد مردم، ایمان و عقیده و عمل شخصی داشته باشند، لیکن حاکمیت -چه در مرحله‌ی قانونگذاری و چه در مرحله‌ی اجرا - در دست دیگران باشد، تحقق اسلام در آن جامعه، به انصاف آن دیگران بستگی دارد. اگر آنها افراد بیانصافی بودند، مسلمانان همان وضعی را پیدا میکنند که شما امروز در کوزوو، دیروز در بوسنی و هرزگوین، دیروز و امروز در فلسطین و در جاهای دیگر شاهدش بوده‌اید و هستید - ما هم در ایران مسلمان عریق و عمیق خودمان، سالهای متمادی همین را مشاهده میکردیم - اما چنانچه حکام، قدری با انصاف باشند، اجازه خواهند داد که این مسلمانان به قدر دایره‌ی خانه‌ی خودشان - یا حداکثر ارتباطات محله‌ای - چیزهایی از اسلام را رعایت کنند؛ ولی اسلام نخواهد بود! ۱۳۷۸/۰۱/۱۶
 
* اگر تخلف نمیشد...
امروز ما و جامعه‌ی بشری، همچنان در دوران نیازهای ابتدایی بشری قرار داریم. در دنیا گرسنگی هست، تبعیض هست - کم هم نیست؛ بلکه گسترده است، به یک جا هم تعلق ندارد؛ بلکه همه جا هست - زورگویی هست، ولایت نابحق انسان‌ها بر انسان‌ها هست؛ همان چیزهایی که چهار هزار سال پیش، دو هزار سال پیش به شکل‌های دیگری وجود داشته است. امروز هم بشر گرفتار همین چیزهاست و فقط رنگ‌ها عوض شده است. «غدیر» شروع آن روندی بود که میتوانست بشر را از این مرحله خارج کند و به یک مرحله‌ی دیگری وارد کند. آن وقت نیازهای لطیف‌تر و برتری، و خواهش‌ها و عشق‌های به مراتب بالاتری، چالش اصلی بشر را تشکیل میداد. راه پیشرفت بشر که بسته نیست! ممکن است هزارها سال یا میلیون‌ها سال دیگر بشریت عمر کند؛ هر چه عمر کند، پیوسته پیشرفت خواهد داشت. منتها امروز پایه‌های اصلی خراب است؛ این پایه‌ها را پیغمبر اسلام بنیانگزاری کرد و برای حفاظت از آن، مسأله‌ی وصایت و نیابت را قرار داد؛ اما تخلف شد. اگر تخلف نمیشد، چیز دیگری پیش میآمد. «غدیر» این است. در طول دوران دویست‌وپنجاه ساله‌ی زندگی ائمه (علیهم‌السلام) - که عمر دوران ظهور ائمه از بعد از رحلت پیغمبر تا زمان وفات حضرت عسکری، دویست‌وپنجاه سال است - هر وقت ائمه توانسته‌اند و خودشان را آماده کرده‌اند تا این‌که به همان مسیری که پیغمبر پیش‌بینی کرده بود، برگردند؛ اما خوب، نشده است دیگر. حالا ماها در این برهه‌ی از زمان، به میدان آمده‌ایم و همتی هست به فضل و توفیق الهی و ان‌شاءالله که به بهترین وجهی ادامه پیدا کند. ۱۳۸۴/۱۰/۲۹
 
* نباید طرح مسأله غدیر به جدایی مسلمان‌ها بینجامد
مرحوم آقای مطهری (رضوان‌الله‌علیه) مقاله‌ای به نام «الغدیر و وحدت اسلامی» دارد؛ ایشان در آن، این مسأله را تبیین میکند که، طرح مسأله‌ی غدیر، چطور میتواند وسیله‌ای باشد برای نزدیک کردن دل‌های مسلمان‌ها به همدیگر. مرحوم علامه‌ی امینی هم عقیده‌ی شیعه را در «الغدیر» اثبات کرده است؛ اما کتاب، بیان، لحن، سلیقه و شیوه‌ی برخورد او با مسأله، طوری است که همه‌ی مسلمین را جذب میکند.
شما تقریظهایی را که مسلمانان مصر، شام و دیگر نقاط دنیا بر کتاب ایشان نوشته‌اند، ببینید! ما باید توجه داشته باشیم که نوع طرح مسأله، طوری نباشد که به جدایی مسلمان‌ها بینجامد؛ این خیلی مهم است. الان جمعیت انبوهی از مسلمانان دنیا به مکتب و مذهب ما معتقدند و در دنیا هم آبرومندند. هم جمهوری اسلامی در ایران و هم شیعیان در هر نقطه‌ای که هستند، مردم آبرومندی هستند و در عراق، لبنان و جاهای دیگر، مسلمان‌ها به وجود اینها افتخار میکنند. بنابراین باید مراقب باشیم که مسأله را طوری طرح کنیم که هم‌عقیده‌های خودمان ناراحت نشوند. البته باید عقیده‌ی خودمان را بیان و آن را تثبیت کنیم؛ اما اشتباهات و خطاها را هم برطرف کنیم. ۱۳۸۴/۰۹/۱۴
 
* مسأله‌ی غدیر ورود نبی مکرم اسلام در امر مدیریت جامعه است
 مسأله‌ی غدیر و تعیین امیرالمؤمنین (علیه‌الصلاةوالسلام) به عنوان ولیامر امت اسلامی از سوی پیامبر مکرم اسلام (صلیالله‌علیه‌واله‌وسلم) یک حادثه‌ی بسیار بزرگ و پرمعناست؛ در حقیقت دخالت نبی مکرم در امر مدیریت جامعه است. معنای این حرکت که در روز هجدهم ذیالحجه سال دهم هجرت اتفاق افتاد، این است که اسلام به مسأله‌ی مدیریت جامعه به چشم اهمیت نگاه میکند.
این‌طور نیست که امر مدیریت در نظام اسلامی و جامعه‌ی اسلامی، رها و بیاعتنا باشد. علت هم این است که مدیریت یک جامعه، جزو اثرگذارترین مسائل جامعه است. تعیین امیرالمؤمنین هم - که مظهر تقوا و علم و شجاعت و فداکاری و عدل در میان صحابه‌ی پیغمبر است - ابعاد این مدیریت را روشن میکند. معلوم میشود آنچه از نظر اسلام در باب مدیریت جامعه اهمیت دارد، اینهاست. کسانی که امیرالمؤمنین را به جانشینی بلافصل هم قبول ندارند، در علم و زهد و تقوا و شجاعت آن بزرگوار و در فداکاری او برای حق و عدل، تردید ندارند؛ این مورد اتفاق همه‌ی مسلمین و همه‌ی کسانی است که امیرالمؤمنین (علیه‌الصلاةوالسلام) را میشناسند. این نشان میدهد که جامعه‌ی اسلامی از نظر اسلام و پیغمبر، چه نوع مدیریت و زمامداری و حکومتی را باید به عنوان هدف مطلوب دنبال کند. ۱۳۸۳/۱۱/۱۰
 
* عید غدیر، سنت ملی ماست
عید غدیر هم سنت ملی ماست؛ چون ملت ما دارای این عقیده و این محتوا و این هویت در ذهن خودش هست. یکی از کارهای دشمنان این است که ملتها را از هویت خالی کنند. البته این قضیه، داستان مفصلی است و با دو کلمه، نه میشود ابعادش را نشان داد و نه میشود خطرش را آن‌چنان که هست، گوشزد کرد. شما در محیط دانشجویی با این سیاست کلی که شناخته و ناشناخته و پیدا و پنهان وجود دارد، باید مبارزه کنید و مبانی ارزشی را - مبانیای که حقیقتا تشکیل‌دهنده‌ی هویت ملت ایران است و میتواند آنها را پیش ببرد و صاحب همه چیز کند - حفظ کنید. ۱۳۸۲/۰۲/۰۸

کلیک کنید

* او عادل‌ترین شما در بین مردم است!
نبیاکرم در بیان صفات امیرالمؤمنین میفرماید: «اعدلکم فی الرعیة»، او عادل‌ترین شما در بین مردم است. هم عدالت درونی و معنوی و فردی امیرالمؤمنین مراد است و هم عدالت رفتاری و عدالت اجتماعی او. اینها چیزهایی است که در زبان به آسانی میشود بیان کرد، اما در تحقق و تبلور در عمل است که انسان به عظمت این حقیقت و کسانی که تجسم این حقیقت بوده‌اند، پی میبرد. عدالت به معنای واقعی کلمه در وجود امیرالمؤمنین، در رفتار او، در تقوای او و در توجه او حضور دارد. در رفتار بیرونی او هم عدالت تجسم پیدا میکند. امروز بعد از گذشت قرنها، اگر بخواهیم عدالت را تعریف کنیم و آن را در ضمن مثال و نمونه بیان کنیم، هیچ مثالی رساتر و گویاتر از رفتار امیرالمؤمنین علیه‌السلام نمیتوانیم پیدا کنیم. این است که نبیاکرم او را به امر پروردگار و با نصب الهی به مردم معرفی و به مقام ولایت منصوب میکند. این یک حقیقت اسلامی است. این کجا و این‌که کسی معتقد باشد که هر ظالمی با هر شیوه و رفتار بازیگرانه‌ای توانست زمام قدرت را در دست بگیرد، مردم باید از او اطاعت کنند، کجا؟! این اسلام است یا آن؟!

لذا مسأله‌ی غدیر با این مضمون والا متعلق به همه‌ی مسلمانهاست، چون به معنای حاکمیت عدل، حاکمیت فضیلت و حاکمیت ولایت‌اللَه است. اگر ما هم بخواهیم حقیقتاً از متمسکین به ولایت امیرالمؤمنین باشیم، باید خودمان و محیط زندگیمان را به عدل نزدیک کنیم. بزرگ‌ترین نمونه این است که هرچه بتوانیم، استقرار عدل کنیم. چون دامنه‌ی عدالت نامحدود است. هرچه بتوانیم عدل را در جامعه بیشتر مستقر کنیم، شباهت ما به امیرالمؤمنین و تمسک ما به ولایت آن بزرگوار بیشتر خواهد شد. ۱۳۸۱/۱۲/۰۱

* غدیر و انقلاب اسلامی ایران
شاید اکثر آن کسانی هم که در ماجرای بیعت امیرالمؤمنین علیه‌الصلاةوالسلام، گرد آن بزرگوار را گرفتند و با او بیعت کردند و پای فشردند و فداکاری نمودند، واقعه‌ی غدیر و به طریق اولی ظهور اسلام و جنگهای امیرالمؤمنین را ندیده بودند. اما اسلام و هدایت و نور آن فقط برای کسانی نیست که در آن وقت حضور داشتند، بلکه برای همه و برای همیشه است: «و اخرین منهم لما یلحقوا بهم». انقلاب اسلامی شروع یک راه پرافتخار و سعادت‌بخش بود. همه‌ی کسانی که از بیعدالتی رنج برده‌اند و تشنه‌ی عدالتند، این پدیده را به جان دوست دارند و برای آن تلاش میکنند. همه‌ی کسانی که سنگینی و فشار نظام دیکتاتوری و اختناق و زورگویی و قدرت فردی را احساس کرده یا درباره‌ی آن فکر کرده‌اند، از انقلاب اسلامی، از حرکت ملت مسلمان و از مبارزه‌ی فراگیر این ملت استقبال کرده‌اند و میکنند. مخصوص امروز نیست، در آینده هم همین‌طور خواهد بود. ۱۳۸۱/۱۰/۱۹

* اوج مطلوب همه‌ی رسالت‌ها
امیرالمؤمنین علیه‌الصلاةوالسلام در مقابله با خطرها آن‌چنان شجاعانه عمل میکند که میگوید کسی نمیتوانست با فتنه‌ای که من چشم آن را درآوردم - منظور، فتنه‌ی خوارج است - یا فتنه‌ی ناکثین درافتد. آن معنویت و دین و اخلاق و فضیلت از یک طرف، آن بینش عمیق و شجاعت و فداکاری و عواطف رقیق انسانی در کنار صلابت و استحکام معنوی و روحی از طرف دیگر؛ همه‌ی اینها ناشی از عصمت است؛ چون خدای متعال او را به مقام عصمت برگزیده است و گناه و اشتباه در کار او وجود ندارد. اگر چنین کسی در رأس جامعه باشد، اوج مطلوب همه‌ی رسالتهاست. این معنای غدیر است. در غدیر، چنین کاری اتفاق افتاد. ۱۳۸۰/۱۲/۱۲

* بشریت، حکومت پنج‌ساله‌ی امیرالمومنین را هرگز فراموش نخواهد کرد
امامت، یعنی همان اوج معنای مطلوب اداره‌ی جامعه در مقابل انواع و اقسام مدیریتهای جامعه که از ضعفها و شهوات و نخوت و فزون‌طلبی انسانی سرچشمه میگیرد. اسلام شیوه و نسخه‌ی امامت را به بشریت ارائه میکند؛ یعنی این‌که یک انسان، هم دلش از فیض هدایت الهی سرشار و لبریز باشد، هم معارف دین را بشناسد و بفهمد - یعنی راه را درست تشخیص دهد - هم دارای قدرت عملکرد باشد - که «یا یحیی خذ الکتاب بقوة» - هم جان و خواست و زندگی شخصی برایش حائز اهمیت نباشد؛ اما جان و زندگی و سعادت انسانها برای او همه چیز باشد؛ که امیرالمؤمنین در کمتر از پنج سال حکومت خود، این را در عمل نشان داد. شما میبینید که مدت کوتاه کمتر از پنج سال حکومت امیرالمؤمنین، به عنوان یک نمونه و الگو و چیزی که بشریت آن را هرگز فراموش نخواهد کرد، در طول قرنها همچنان میدرخشد و باقی مانده است. این نتیجه‌ی درس و معنا و تفسیر واقعه‌ی غدیر است. ۱۳۸۰/۱۲/۱۲

* توصیه رهبر انقلاب درباره کتاب الغدیر
همین کتاب الغدیر هم به‌نظر من مهجور است. من به دوستانمان سفارش کردم الغدیر را که در آن صدها کتاب است - یعنی ایشان درباره‌ی موضوعات مختلف، مطالبی دارد. گاهی صد صفحه، هشتاد صفحه درباره‌ی یک شخص، یک مطلب، یا یک حدیث، مطلب دارد و یک نفر باید اینها را از اولِ الغدیر بخواند، تا به مطلب مورد نظر برسد و از آن استفاده کند. حالا کو آن آدمی که حوصله کند، یازده جلد کتاب الغدیر را بخواند و این‌گونه مطالب را بیرون بکشد؟! - مورد بررسی دقیق قرار دهند و موضوعات مختلف را دانه دانه بیرون بکشند؛ هر کدامشان یک کتاب، یا یک جزوه است. الغدیر هم - آن کاخ عظیمی که مرحوم امینی ساخته - به جای خود محفوظ؛ این کتابها هم دانه دانه بیاید و اقطار عالم را پر کند. یعنی الغدیر به صورت یک مجموعه، وجود داشته باشد، یک جا هم جزوه، جزوه وجود داشته باشد. 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۳ ، ۱۱:۵۹
علمدار جنون

غدیر از زبان صاحب غدیر

عید سعید غدیر خمآنچه در این نوشتار سعی داریم به آن بپردازیم نگاه صاحب غدیر یعنی امیرالمومنین علیه السلام به خود این روز می باشد، نگاهی که شاید کمتر به آن توجه شده است. این نگاه برای برادران اهل تسنن بایستی خیلی قابل توجه باشد چرا که آنان حادثه غدیر را به گونه ای قرائت می نمایند که شیعه آن قرائت را قبول ندارد. حال ما آنها را دعوت می کنیم به این که اگر قرائت شیعه را قبول ندارید لااقل به قرائت و برداشتی که حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام از این حادثه داشته اند توجه کنید.


اگر امام علی علیه السلام از منظر شما معصوم نباشد ولی عادل که هست. پس این خیلی مهم است که چهارمین خلیفه پیامبر صلی الله علیه و آله و نزدیک ترین صحابه به او این حادثه را چگونه بیان می دارد :

« پیامبر صلى اللَّه علیه و آله به من خبر داد که ابلیس و روساى اصحابش هنگام منصوب کردن آن حضرت مرا به امر خداوند، در روز غدیر خم، حاضر بودند. آن حضرت به مردم خبر داد که من نسبت به آنان از خودشان صاحب اختیار ترم، و به ایشان دستور داد که حاضران به غایبان برسانند. (در آن روز) شیاطین و مریدان از اصحاب ابلیس رو به او کردند و گفتند: «این امت، مورد رحمت قرار گرفته و حفظ شده‏اند، و دیگر تو و ما را بر اینان راهى نیست. چرا که پناه و امام بعد از پیامبرشان به آنان شناسانده شد». ابلیس غمگین ‏و محزون رفت.

امیرالمومنین علیه السّلام فرمود: بعد از آن پیامبر صلى اللَّه علیه و آله به من خبر داد و فرمود: مردم در سقیفه‏ ...» (1)

اگر قرائت شیعه را قبول ندارید لااقل به قرائت و برداشتی که حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام از این حادثه داشته اند توجه کنید. اگر امام علی علیه السلام از منظر شما معصوم نباشد ولی عادل که هست. پس این خیلی مهم است که چهارمین خلیفه پیامبر صلی الله علیه و آله و نزدیک ترین صحابه به او این حادثه را چگونه بیان می دارد

حقیر گوید : معلوم می شود بر شیطان و اصحابش امامت آن حضرت بسیار گران بوده است و اگر شیطان و اصحابش می گذاشتند که امامت آن حضرت در جامعه عینیت و تحقق یابد دیگر بسیاری از مسائل اسفناکی که برای بشریت به طور عام و بر امت پیامبر صلی الله علیه و آله به طور خاص رخ داد، دیگر رخ نمی داد و این حدیث مطابقت دارد با آیه غدیر که می فرماید: « الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُم ... » (2) یعنی در این روز کفار از تسلط بر دین شما نا امید شدند و معلوم است که در رأس کفار شیطان رجیم قرار دارد و به قول قرآن « وَ کانَ مِنَ الْکافِرین » (3)

و همچنین امیرالمومنین علیه السّلام در مقام مُحاجّه و استدلال به طلحه فرمودند :

« آنچه پیامبر صلى اللَّه علیه و آله در این باره [ولایت] فرموده در روز غدیر خم و در روز عرفه در حجة الوداع و در روز رحلتش بوده است! در آخرین خطبه‏ اى که آن حضرت ایراد فرمود نظر کن، که فرمود: «من در میان شما دو چیز باقى گذاردم که تا به این دو تمسّک کنید هرگز گمراه نمى ‏شوید: کتاب خدا و اهل بیتم. خداوند لطیف خبیر به من وعده داده است که این دو از یک دیگر جدا نشوند تا کنار حوض کوثر بر من وارد شوند، مانند این دو انگشت- که حضرت به دو انگشت سبّابه و وسط اشاره کردند- ... . به این دو تمسّک کنید تا گمراه نشوید و لغزش ننمائید از ایشان جلوتر نروید و از آنها عقب نمانید، و به آنها چیزى یاد ندهید که از شما داناترند».

پیامبر صلى اللَّه علیه و آله به عموم مردم دستور داده که هر کس از مردم را دیدند واجب بودن اطاعت از آل محمّد علیهم السّلام و واجب بودن حقّشان را برسانند، و این وظیفه ابلاغ را در هیچ مطلب غیر از این موضوع مطرح نفرموده است ... .

اى طلحه، آیا نمى‏بینى که پیامبر صلى اللَّه علیه و آله- در حالى که شما هم مى‏شنیدید- به من فرمود:

"اى برادرم، غیر تو قرض مرا اداء و ذمّه مرا مبرّا نمی سازد. تو هستى که ذمّه مرا برئ مى‏کنى و امانت مرا ادا مى‏نمایى و طبق سنّت من جنگ مى‏کنى" ».(4)

ویزه نامه شاه بیت ولایتو همچنین امام علی علیه السلام خطاب به معاویه داستان غدیر را این گونه روایت می نمایند:

«رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله در غدیر خم مرا به جانشینى خویش برگماشت و فرمود:

"همانا خداى عزّ و جلّ مرا همراه با پیامى فرستاد که سینه‏ام را مى ‏فشرد و گمان مى ‏کردم که مردم مرا تکذیب کنند، پس خداوند مرا تهدید فرمود که حتما آن پیام را برسانم وگرنه مرا عذاب خواهد کرد،(و خطاب به من فرمود:) اى علىّ! برخیز"، و پس از این که دستور داد تا مردم را براى جماعت دعوت کنند، و خود با آنان نماز ظهر را به جاى آورد، با صداى بلند فرمود:

"اى مردم بدانید که خدا مولاى من است و من مولاى مومنان، و من نسبت به مومنان شایسته‏تر و سزاوارتر از آنان نسبت به خودشان هستم، هر کس که من مولاى اویم، علىّ نیز مولاى اوست، خدایا! کسى را که دوستدار اوست دوست بدار و آن کس که با او دشمنى مى‏کند دشمن بدار".

پس سلمان فارسى برخاست و گفت: اى رسول خدا ! چه نوع ولایتى (در چه چیزى)؟ آن حضرت فرمود:

"هر کس که من به او از خودش سزاوارترم پس علىّ نیز نسبت به او شایسته‏تر از خود اوست".

پس خداوند عزّ و جلّ این آیه را نازل فرمود: « الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ‏... (5) امروز دین شما را برایتان کامل گردانیدم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و بدین راضى شدم که اسلام دین شما باشد».

پس سلمان به او گفت: اى رسول خدا ! آیا این آیات مخصوص علىّ نازل شده است؟

فرمود : ... (6)

پیامبر صلى اللَّه علیه و آله به عموم مردم دستور داده که هر کس از مردم را دیدند واجب بودن اطاعت از آل محمّد علیهم السّلام و واجب بودن حقّشان را برسانند، و این وظیفه ابلاغ را در هیچ مطلب غیر از این موضوع مطرح نفرموده است

حال آیا حادثه ای به این روشنی که شخصیتی که مورد قبول همه فرَق اسلامی است آن را تبیین می کند دیگر قابل تفسیر به رأی خواهد بود؟؟!! آیا خداوند بر مسلمانان حجتی تمام تر از این دارد؟! آیا مسلمانان عذری در مقابل این فرمایش متواتر پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله که امر به تمسک به ثقلین (قرآن و عترت) نمود، دارند ؟!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۳ ، ۱۱:۵۸
علمدار جنون
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۷ مرداد ۹۳ ، ۱۱:۵۴
علمدار جنون

 



کتاب لاف عشق اثر محمد جبارپور با موضوع سبک زندگی ولایی به چاپ چهارم رسید
کتاب «لاف عشق» در چهار بخش با عناوین «قرارمان این نبود»، «سبک زندگی ولایی»، «شکواییه شکر» و «توهم معنویت و خاکی بودن!» سعی کرده با آسیب شناسی محیط های مذهبی و آرمانی، فعالان فرهنگی را با برخی موانع و مشکلات موجود در عرصه ی انقلاب اسلامی آشنا کرده و آنها را از افتادن در دام چالش ها و انحرافات این مسیر بر حذر دارد.


در بخشی از این کتاب که نگارنده تلاش کرده است تجربیات سالهای دانشجویی خود را در تشکیلات اسلامی و انقلابی در اختیار مخاطبان قرار دهد آمده است:
قرار ما این نبود که هیات بزنیم، باور کنید قرار ما این نبود که بسیج دانشجویی و یا سایر تشکل‌های ارزشی را فعال کنیم، قرار ما این نبود که خود را مشغول کارهایی کنیم که دلمان می‌خواهد. قرارمان رفتن به دیدار شهدا نیز نبود؛ نه اینکه این‌ها اعمال بدی باشند؛ نه خیر؛ اتفاقا همه‌شان نورانی هستند، و اصلا زمانی که فهمیدم قرار ما این چیزهای نورانی نبود تازه فهمیدم حجب نورانی یعنی چه! حجاب نورانی، جنسش از نور است. یعنی وقتی به خود عمل می‌نگری عیب و ایرادی در آن نمی‌یابی، اما شگفتی اینجاست که وقتی این راه‌ها، اقامت‌گاه و مقصد می‌شوند مشکل ساز نیز می‌شوند، همه مشکل ما این است که راه را اقامت‌گاه کردیم! اقامتگاهی که در آن کارهای کلیشه‌ای انجام می‌دهیم.


در بخش دیگری که به شاخصه ها و موانع سبک زندگی ولایی پرداخته شده است میخوانید: «مدل مطلوب زندگی، زیستنی است بر مبنا و محور ولایت، که نام آن را «سبک زندگی ولایی» می‌گذاریم. این مدل زندگی توأم با سختی و دربه دری! است. فرد در این مدل زندگی به دنبال محقق شدن منویات ولایت می‌باشد. و از همه چیز خود برای انجام آن می‌گذرد چون اصل زندگی و محور زندگی او را ولایت تشکیل داده است.»

این اثر را موسسه علمی فرهنگی سدید (به آدرس: تهران، خیابان انقلاب، نرسیده به فلسطین جنوبی، پلاک ۱۱۱۸، واحد ۱) به چاپ رسانده.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۳ ، ۱۸:۲۲
مع الحسین

+ فرمول شهادت:

أَشْهَدُ أَنَّکَ ...شهادت می‌دهم:

قَدْ بَالَغْتَ فِی النَّصِیحَةِ: تو براستی کوشش خود را در خیرخواهی کردی

وَ أَعْطَیْتَ غَایَةَ الْمَجْهُود:ِ و نهایت تلاش خود را در این راه بذل کردی.

نتیجه

فَبَعَثَکَ اللَّهُ فِی الشُّهَدَاءِ :پس خدایت تو را در زمره شهیدان مبعوث کرد.

 +فرمول شهادت دو رکن دارد:

1- خیر خواهی متعالی

 2- تلاش و مجاهدت عالی

 

این نظام، همیشه جواب خواهد داد.

+ در زیارت حضرت مسلم هم این فراز ها هست

 

 قد بلغت درجه الشهدا:

بما نصحت لله و لرسوله

 مجتهدا بذلت نفسک

 

+برای رسیدن به درجه شهدا باید به این فراز عمل کرد:

ناصح و خیر خواه دیگران بودن

 قَدْ بَالَغْتَ فِی النَّصِیحَةِ

 

+زیارت ناحیه هم صدای این حقیقت است: ویژگی امام حسین همین بود:

کنت للامه ناصحا

 این که دنبال این باشی که دست همه را بگیری حتی اگر بی دست باشی مثل ساقی...

و چون سید الشهدا از همه راغب تر بود "سید" الشهدا شد

 

مدادالعلما افضل است چون این مداد تو را در راه می‌آورد.

 (گزیده‌ای از کتاب "راه عباس شدن")

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۳ ، ۰۵:۱۱
مع الحسین
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۵ تیر ۹۳ ، ۱۱:۴۶
علمدار جنون


حاجی

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۳ ، ۱۷:۱۹
علمدار جنون
دل انسان برای امامش باید بتپد،
برای «با حسین بودن» باید دغدغه داشت،
نبض ها باید «با حسین بودن» را فریاد بزند...
همین که امام به او فرمود آزادی برو؛
به تکاپو افتاد.
وخودش را به پای امام حسین انداخت
نوشته اند:
«فَوَقَعَ عَلَی قَدَمَیهِ یُقَبلهُمَا»،
سریع خود را به پای امام انداخت
و به پای امام بوسه زد،
حساسیت دل را از جون باید آموخت،
ولی آن قدر زلال
که راندن لطیف و نرم امام را
هم تاب نمی آورد.
کسی تا آخر با امام می تواند بماند که
مثل جون
دغدغه معیت
داشته باشد.
«اَنْ یَجْعَلَنی مَعَکُمْ»
به سبک جون



۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۳ ، ۲۳:۱۷
مع الحسین

در انتظار شهدای تنگه احد انقلاب اسلامی


پاورقی نویس فرهنگ وارتباطات

کارشناسی ارشد معارف اسلامی و فرهنگ وارتباطات

                                                                                                                         


اشاره :بعد از ترورهای  اول انقلاب (چه ترور شخصیت های  دینی و انقلابی وجه ترور های کور) موج جدید ترور متوجه دانشمندان شده است.تحلیل گفتمانی اختصاص ترور ها به بعضی حوزه های علم,ما را به یک سوال جدی می رساند.

«چرا کسی از اهالی علوم انسانی ترور نمی شود؟ »

 

تنگه احد، یعنی نقطه ی ضعف ما

معنای لغوی تنگه احد اشاره به یک رویداد تاریخی دارد که در ادامه خواهید خواند.اما ااین روزها معنای اصطلاحی آن خیلی به کار می رود.نقاط ضعف هر مجموعه را تنگه احد آن مجموعه می نامند. اما واقعا چرا به نقاط ضعف هر مجموعه،تنگه احد می گن؟ مروری بر زمینه فرهنگی و ریشه تاریخی می تواند کمک بزرگی باشد تا به جواب این سوال برسیم.

 

داستان تنگه احد چه بود؟

 

داستان به صدر اسلام بر می گردد. پس از پیروزی غرور انگیز بدر،مشرکان مکه،جنگ احد را راه انداختند. پیروزی در احد هم از آن سپاه اسلام بود اگر...

فرمانده سپاه اسلام،حضرت رسول اعظم، عده ای را مامور به حضور در تنگه احد کرده بود که فکر عبور از تنگه و دور زدن مسلمانان ،به سر سپاه شرک وکفر نیفتد.ماموریت آسانی بود.کافی بود صرفا مثل چوب های خشک در تنگه می ایستادند.اما همین ماموریت ساده را انجام ندادند تا یکی از بزرگ ترین ضربه ها به سپاه اسلام در تاریخ وارد شد. جمع آوری غنایم به حضور در پست نگهبانی تنگه احد ترجیح داده شد و شد آن چه نباید می شد.

 

 

پس، تنگه احد، نقطه ضعف ما نیست!

همان طور که دیدیم، تنگه احد نقطه ضعف ما نیست؛ بلکه نقطه آسیب پذیر ماست. بهتر بگوییم: نقطه ای که به سبب پاره ای غفلت ها و خیانت ها آسیب پذیر شده است. وگرنه ما که حواسمون هست، دشمن احتمالا از اون نقطه به ما ضربه می زنه و مراقبت از اون نقطه هم کاری نداره ! نقطه ای که نیاز داریم بهش توجه کنیم. اگر خوب کار نکنیم میشه نقطه ضعف و تنگه احد.

 

علوم انسانی در مقایسه با علوم پزشکی، فنی و مهندسی

 

قبل انقلاب تصور همگان چنین بود که ما در زمینه های پزشکی ، فنی و مهندسی خیلی از دنیا عقبیم  و باید نیم قرن کار کنیم تا عقب ماندگی ها را جبران کنیم.اما همه باور داشتند که در زمینه علوم انسانی، حرف حق خودمان را در حوزه های مختلف حقوق،اقتصاد و...به راحتی می توانیم صادر کنیم و درستی اندیشه های اسلامی را به جهانیان بقبولانیم. اما بعد از گذشته سه دهه، کاملا وضع بر عکس شده است.هسته ای ، نانو ، لیزر و چیز هایی که اسمشان را بلد نیستیم، به راحتی به تولید انبوه و صنعتی می رسند اما جدید ترین خبر حوزه دانشگاهی علوم انسانی ، هم چنان تاکید بر بازنگری سر فصل های کتاب های درسی متناسب با بوم ایرانی اسلامی است!( یعنی خارجی ها که هیچ، یه کاری کنیم جوون های خودمون از دست نرن!)

 

علوم انسانی ، تنگه احد انقلاب اسلامی

 

آیت الله حائری شیرازی، نماینده مجلس خبرگان رهبری،این تشبیه تنگه احد انقلاب اسلامی را برای علوم انسانی به کار برده اند که مورد استقبال اهالی علوم انسانی هم قرار گرفته است!

 

تنگه احد انقلاب اسلامی، تعبیر قشنگی است. علوم انسانی نقطه نیاز، ضعف و آسیب پذیری ماست. البته من جرات نمی کنم به اهالی علوم انسانی تهمت خیانت یا غفلت بزنم.ان شاء الله همه مشکلات وعقب ماندگی ها مربوط به دشواری های علوم انسانی است و اهالی تنگه، آن را رها نکرده اند و به دنبال غنیمت نرفته اند.

 

قرار بود بمب اتم باشیم

 

اما باز هم یک سوال، بی پاسخ می ماند. چرا کسی از دانشمندان علوم انسانی ، ترور نمی شود؟ در شماره قبلی حیات، پرونده ویژه ی انتخابات مجلس را خواندم که چون نمایندگان مجلس، خطری برای دشمنان ندارند، دیگر نمایندگان مجلس ترور نمی شوند و تنها دانشمندان ترور می شوند.

 

 

بی شک این علوم انسانی فعلی، خطری برای دشمن ندارد.ما با قواعدی که دشمن تعریف کرده است، در زمینی که دشمن تعریف کرده است بازی می کنیم.اما قرار بود ما یک بمب اتم باشیم. هر جوان علوم انسانی خوانده باید به مراتب خطرناک تر از بمب اتم باشد.بمب اتم قادر است یک شهر را به هم بریزد، اما علوم انسانی قادر است جهانی را به هم بریزد. مگر مارکس، جهان را به هم نریخت؟ مگر تئوری ولایت فقیه امام، جهان را به هم نریخت؟

 

به امید آن روز که دانشمندان علوم انسانی، این اهالی تنگه احد انقلاب اسلامی  هم   شهید شوند!

 

ماه‌نامه فرهنگی سیاسی حیات،ش61

 

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۱:۰۱
مع الحسین


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۱:۱۳
علمدار جنون